بازم جمعه است
بازم دلم گرفته
بازم با گریه نوشتن هام شروع شده
نمی دونم چه حکمتی تو این روز لعنتی هست که انقدر داغونم می کنه ولی...بیخیال همین که می دونم تو هم مثل منی اروم میشم
همین که می دونم تو هم مثل من از این دنیا و از این زندگی خسته شدی
همین که می دونم تو هم مثل من از اینکه این همه مدت فقط و فقط دور خودت چرخیدی
از این تنهایی
از این بی کسی
از این بلا تکلیفی
خسته ای
همین بهم امید میده که پا به پات بیام و مثل همه تنهات نذارم
خدارو چه دیدی شاید یه روز ماهم مث اون دو خط موازی اخر دنیا به هم رسیدیم؟کسی چه میدونه؟
درد دل امروز مو با یه جمله به پایان می رسونم :
دوست داشتن بدست اوردن خیالات و اوهام است و عشق از دست دادن همه حقایق پس تو را به حقیقی ترین ارزویت قسم همیشه برایم وهم بمان...
رها
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:
,
ساعت
12:12 توسط رها
| |